این استاد دانشگاه در گفتوگو با ستاد برگزاری رویداد سرمایهگذاری پویانمایی کوتاه، درباره معیار شخصی خود برای انتخاب آثار، بهویژه در رویداد سرمایهگذاری پویانمایی کوتاه کاشان گفت: اگر بخواهم صادقانه و از دل صحبت کنم، معیار و امید اصلی من این است که سرمایه برای حوزه انیمیشن جذب شود؛ حتی اگر آن اثر دقیقاً مطابق با ایدهآلهای شخصی من نباشد. حتی اگر آن انیمیشن در قله انیمیشن جهان قرار نداشته باشد. من معتقدم، در حوزه انیمیشن نیز باید اجازه دهیم بازار رونق بیشتری پیدا کند. متأسفانه در حوزه آثار فرهنگی، گاهی با وسواس بیش از حد مواجه میشویم و ناگهان نوعی دیسیپلین سختگیرانه بر همه چیز حاکم میشود که نتیجه آن تنگ کردن دروازههاست. امیدوارم در این رویداد پیچینگ، تعدادی از انیماتورها بتوانند از منابع درآمدی کشور، چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی، منتفع شوند؛ حال اگر در کنار آن، آثار فاخر نیز تولید شود، چه بهتر.
او درباره علت کمبود برگزاری چنین رویدادهایی در ایران بیان کرد: درست است که ما سابقهای طولانی در تولید انیمیشن داریم و این سابقه به حدود سال ۱۳۳۵ بازمیگردد، اما صنعت انیمیشن به معنای واقعیِ صنعتی شدن، در کشور ما صنعتی جوان محسوب میشود. تعداد آثار انیمیشنی که روی پرده سینما رفتهاند یا انیمیشنهای محبوب تلویزیونی ما چندان زیاد نبوده و عملاً چیزی حدود دو دهه است که این جریان بهصورت جدی شکل گرفته است. به همین دلیل، ما نسبت به بسیاری از کشورهای صنعتی دیرتر وارد این حوزه شدهایم و طبیعتاً رویدادها و رخدادهای پیرامون آن نیز به همان نسبت کمتر بوده است.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: یکی دیگر از دلایل این موضوع میتواند محدود بودن ظرفیتهای تولیدی ما برای برگزاری چنین رویدادهایی در گذشته باشد. با این حال، در سالهای اخیر شاهد آن هستیم که دفاتر تولیدی از شکل سنتی خود خارج شده و به سمت تبدیل شدن به استودیو حرکت میکنند؛ استودیوهایی که به دنبال جذب سرمایهگذار، تأمین سرمایه و بازگشت سرمایه هستند.
این کارگردان درباره نقش «پیچینگ» محصولات فرهنگی، بهویژه در حوزه انیمیشن، در توسعه فرهنگ و هنر گفت: در ذات پیچینگ، مفهوم «معرفی» نهفته است؛ چه در مرحله اطلاعرسانی، چه در زمانی که صاحبان محصولات آثار خود را به سرمایهگذاران معرفی میکنند و چه حتی در معرفی اثر به جامعه مخاطب. در واقع، در دل خود فرآیند پیچینگ، معرفی بهعنوان یک عنصر اصلی رخ میدهد. در کشور ما نیز، همانطور که اشاره کردم، به دلیل جوان بودن این نهال -هرچند ما درختی قدیمی هستیم، اما شاخهها و برگهای این صنعت هنوز جواناند- هرچه بیشتر بر عنصر معرفی تمرکز کنیم و این عناصر را در امتداد یکدیگر قرار دهیم، بهطور طبیعی کاستیهایی که تا امروز وجود داشته است، کمتر و کمتر خواهد شد.
او درباره کیفیت تولید MVP توسط هنرمندان ایرانی عنوان کرد: مراکز آموزشی نقش بسیار جدی و تعیینکنندهای در رشد کلی انیمیشن داشتهاند. این نکته را به نقل از محمدرضا کریمی صارمی دبیر جشنواره پویانمایی تهران عرض میکنم؛ که با توجه به سابقه بیش از یکربع قرن برگزاری این جشنواره در ایران، در سالهای ابتدایی، اختلاف سطح آثار دانشجویی و آثار بخش ملی بسیار زیاد بود؛ اما امروز، این آثار واقعاً شانهبهشانه یکدیگر حرکت میکنند.
او ادامه داد: طبیعی است که وقتی آثار دانشجویی با آثار ملی هموزن و همتراز میشوند، به همان نسبت بحث بازارسازی و اقتصاد انیمیشن نیز مطرح میشود. در چنین شرایطی، هنرمندان باید برای معرفی خود، ساخت ریزمحصولها و ابزارهایی که بتواند محصول اصلی آنها را معرفی کند، تلاش بیشتری داشته باشند. به نظر من، این بستر در آموزش تا حد زیادی فراهم شده است، اما شاید بتوان گفت که این رویداد پیچینگ، یکی از نخستین دفعاتی است که بهطور جدی و متمرکز بر این موضوع تأکید دارد.
این فیلمساز انیمیشن در پاسخ به این پرسش که چرا ذات طنزهای انیمیشنی و کارتونی بیشتر فرهنگمحور هستند، در حالی که طنزهای سینمایی گاه حتی میتوانند ضدفرهنگ عمل کنند و چرا بهطور کلی بار فرهنگی بیشتر بر دوش انیمیشن قرار دارد، بیان کرد: اغلب کشورهایی که دارای صنعت انیمیشن هستند، از مسیر مطبوعات عبور کردهاند. برای مثال، وقتی به کشورهایی مانند ژاپن، آمریکا، انگلستان و فرانسه نگاه میکنیم، میبینیم که همگی سابقهای قوی در حوزه مطبوعات داشتهاند. حتی در اروپای پس از جنگ، در شرایط ویرانی، مجلات طنز شکل گرفتند و کارتونیستها و طنزپردازان گرد هم آمدند و این جریان را بازسازی کردند.
او افزود: به همین دلیل، این ماهیت فرهنگی در سراسر جهان شکل گرفته است. حتی در اروپای غربی، مانند ایتالیا که تحت تأثیر شرق نیز بوده، یا در کشورهایی مانند هلند، هنرمندانی چون برونو بوزتو ظهور میکنند که همگی ریشه در کارتون و طنز مطبوعاتی دارند. همان چیزی که ما از آن با عنوان کارتونیست یا کاریکاتوریست مطبوعاتی یاد میکنیم. در ایران نیز این مسیر بهدرستی آغاز اما در مقطعی متوقف شد. ما به «کارتون استریپ» به معنای انتشارات مستقل نرسیدیم؛ همان چیزی که در ژاپن با عنوان مانگا شناخته میشود. حتی تلاشهایی که در سالهای ابتدایی انقلاب توسط مرحوم ایرج زارع با مجله «کارتون» صورت گرفت یا بعدها اقداماتی که در حوزه هنری و برخی نهادهای دیگر انجام شد، هیچکدام به شکلگیری یک سلسله منسجم از انتشارات منجر نشد.
این تهیهکننده با اشاره به اینکه چرا طنزهای انیمیشنی ما نسبت به طنزهای سینمایی، شریفتر و کمآزارتر به نظر میرسند، گفت: یکی از دلایل اصلی آن میتواند این باشد که انیمیشن از مسیر مطبوعات آمده است؛ مطبوعاتی که ذاتاً فضای خانوادگیتری دارند و فعالان آنها حساسیت بیشتری نسبت به مخاطب و فرهنگ اجتماعی نشان میدهند. همین فضا باعث شده است که طنز، در مسیر تبدیل از کارتون به انیمیشن، تلطیف شود و شکل کمآزارتر و فرهنگیتری به خود بگیرد. فرهنگ سینمایی ما از کجا شکل گرفته است؟ این فرهنگ از دل آیینهای سنتی ما، مانند تختحوضی و سیاهبازی، بیرون آمده است؛ آیینهایی که بر پایه کمدیهای مبتنی بر حرکت، اغراق، بزنوبکوب، فریاد زدن، دویدن، بازی با کلمات، غلطگوییها، اشتباهات شنیداری، لقلقههای زبانی و نوعی زبانپریشی برای ایجاد طنز استوار بودهاند.
او ادامه داد: از آنجا که مسیر ورود این نوع کمدی، از بازیگری به سمت سینما طی شده و ریشه در آیینهای نمایشی دراماتیک داشته است، این فرهنگ طنز را با خود به دل سینما برده و در نتیجه، شوخیها در بسیاری موارد سادهتر و دمدستتر شدهاند. در مقابل، طنزی که از دل مطبوعات برآمده است، معمولاً سطح تأمل و درک را بالاتر برده و به نوعی بر استدلال و ظرافتهای فکری بیشتری تکیه داشته است.